کد مطلب:154008 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:131
انس کاهلی پیرترین یاران حسین
السلام علی انس بن كاهل الاسدی.
«سلام بر انس پسر كاهل اسدی».
انس بن حارث بن بنیه بن كاهل اسدی یكی از یاران رسول خدا (ص) بود كه از پیامبر احادیثی نقل كرده است كه از آن جمله است حدیثی در شهادت حسین (ع).
قال: سمعت رسول الله یقول و الحسین (ع) فی حجره ان ابنی هذا یقتل بارض من ارض العراق الا فمن شهده فلینصره.
از پیامبر شنیدم در وقتی كه حسین در دامن رسول خدا (ص) نشسته بود، فرمود: این فرزندم در قسمتی از زمین عراق كشته می شود، آگاه باشید هر كه او را دریابد باید او را یاری نماید».
بهمین دلیل بود وقتی كه شنید حسین علیه السلام به كربلا آمده از كوفه حركت كرد
و نیمه شبی به حضور مبارك امام شرفیاب شد.
در روز عاشورا چون نوبت جانبازی به او رسید بخدمت امام آمد و اجازه میدان طلبید، امام اجازه فرمود، چون سنش بالا بود و كمرش خمیده لذا شالی بر كمر بست خمیدگی پشت نمودار نباشد و ابروهای خود را با دستمالی به پیشانی بست تا مانع دیدش نگردد.
امام كه این حركت پیرمرد مخلص را مشاهده كرد اشك از چشمان مباركش جاری شد و فرمود: شكر الله سعیك یا شیخ. «خدا سعی و كوشش ترا تقدیر نماید.» انس بمیدان آمد و مانند شجاعان جوان رجز می خواند:
قد علمت كاهلها و دودان
و خنذفیون و قیس عیلان
بان قومی آفة للأقران
«تیره های كاهل و دودان و خندف و قیس همگی می دانند كه قبیله ما نابود كننده همرزمانند».
گفته شده هیجده نفر را كشت تا به درجه رفیعه شهادت نائل و روحش با ارواح طیبه انبیاء و صدیقین و شهدا پیوند یافت [1] .
«سلام بر انس پسر كاهل اسدی».
انس بن حارث بن بنیه بن كاهل اسدی یكی از یاران رسول خدا (ص) بود كه از پیامبر احادیثی نقل كرده است كه از آن جمله است حدیثی در شهادت حسین (ع).
قال: سمعت رسول الله یقول و الحسین (ع) فی حجره ان ابنی هذا یقتل بارض من ارض العراق الا فمن شهده فلینصره.
از پیامبر شنیدم در وقتی كه حسین در دامن رسول خدا (ص) نشسته بود، فرمود: این فرزندم در قسمتی از زمین عراق كشته می شود، آگاه باشید هر كه او را دریابد باید او را یاری نماید».
بهمین دلیل بود وقتی كه شنید حسین علیه السلام به كربلا آمده از كوفه حركت كرد
و نیمه شبی به حضور مبارك امام شرفیاب شد.
در روز عاشورا چون نوبت جانبازی به او رسید بخدمت امام آمد و اجازه میدان طلبید، امام اجازه فرمود، چون سنش بالا بود و كمرش خمیده لذا شالی بر كمر بست خمیدگی پشت نمودار نباشد و ابروهای خود را با دستمالی به پیشانی بست تا مانع دیدش نگردد.
امام كه این حركت پیرمرد مخلص را مشاهده كرد اشك از چشمان مباركش جاری شد و فرمود: شكر الله سعیك یا شیخ. «خدا سعی و كوشش ترا تقدیر نماید.» انس بمیدان آمد و مانند شجاعان جوان رجز می خواند:
قد علمت كاهلها و دودان
و خنذفیون و قیس عیلان
بان قومی آفة للأقران
«تیره های كاهل و دودان و خندف و قیس همگی می دانند كه قبیله ما نابود كننده همرزمانند».
گفته شده هیجده نفر را كشت تا به درجه رفیعه شهادت نائل و روحش با ارواح طیبه انبیاء و صدیقین و شهدا پیوند یافت [1] .
[1] ابصار العين ص 55 - حياة الحسين 234:3 - اسد الغابه 349:1 - الاصابه 68:1.